روایت عربهایی که با رقص شمشیر عربی به استقبال رقص باله غربی
میروند/حلب بهانه است برای رسیدن به تهران
گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو» - محمد ایرانی؛ به مرزی ترین شهر نزدیک می شوند. دستگاه تبلیغاتی شروع به فعالیت می کند. پروپاگاندای لشکر شام فعال است. به خانه مردم شهر می روند. یکی یکی همه را می گردند. جستجوی خانه به خانه برای جمع آوری غنایم. خلخال زنی یهودی را از پایش درمی آورند. همه چیز بهم ریخته است. مردی می بیند. بیابان به بیابان خود را به کوفه می رساند. ماشین تبلیغاتی شام یک لحظه هم از کار نمی افتد. جارچی ها فریاد می زنند: «شهر در امن و امان است آسوده بخوابید.» خبر از دروازه بان های رسانه ای می گذرد. مرد به کوفه می رسد. هوا گرم است...
مردم پای منبر تنها رسانه راستگوی دنیا تجمع می کنند، پاک ترین حکومت عالم، اما فقط می شنوند و می بینند، بزرگان مرتجع عرب دست به هیچ کاری نمی زنند. شمشیرهایشان را روی شکم هایشان گذاشته اند. حرف ها را پشت گوش می اندازند. ریششان را می خارانند. عمامه هایشان را جا به جا می کنند. به یاد غذای خوشمزه ای که برای افطار کنار گذاشته اند، زبانشان را دور لب هایشان می چرخانند. از منبر پایین می آید. نگاهی به ترسوهای اطرافش می اندازد. به پدران شیخ نشین های خلیج فارس چشم می دوزد. از غصه نمی میرند و حتی خیال غصه خوردن هم ندارند. بیشتر به فکر نخلستان های نفت خیزشان هستند تا کودکی که گلوله بدنش را دریده است!
برای کودکان بی سرپرست دست تکان می دهند پیش از اعزام بمب. هم دشمن را قبول دارند، هم دوست را. بادیه نشین هایی که خیلی وقت است شترسواری را «دولا دولا» انجام می دهند. نفت می دهند و دلار می گیرند. غیرت می دهند و پاسپورت سفر به روم می گیرند. فلسطین را می دهند تا اجازه داشته باشند جزایر قناری را ببینند. این روزها در حاشیه خلیج فارس، مردانگی به حاشیه رفته است. می گویند کوفه هم این طور بود وقتی خبر رسید خلخال را از پای زن یهودی درآوردند.
بیت المقدس را دور می زنند روزی هفت مرتبه. می خواهند طواف کنند مثلاً! کعبه را خیلی وقت است به قصد قربت دور زده اند. فکر می کنند می شود خدا را هم دور زد. فکر می کنند می شود رای خدا را در سازمان ملل با یک حلقه چاه نفت خرید. خیلی ها شمشیرهایشان را غلاف کرده اند. نشسته اند لب ساحل و برای مردم سوریه فتنه طراحی می کنند. می خواهند سر به تن مقاومت نباشد. با رقص شمشیر عربی به استقبال رقص باله غربی می روند. شمشیرشان فقط برای رقص است. حالا عربی باشد یا غربی. کمر می جنبانند تا حکومتشان دو سه روز دیگر باقی بماند و دچار موج بیداری اسلامی نشوند!
دشمن آرام نمی گیرد. بعد از شهرهای مرزی نوبت به شهرهای داخلی می رسد. حلب بهانه است برای رسیدن به تهران. آرمان آنها از بحر تا نهر است. بعد از گودبرداری مسجدالاقصی، مجوز تخریب مسجدالحرام را می گیرند. همه دنیا را می خواهند با ستاره شش گوش، گوشمالی دهند. فریب تبلیغات را نباید خورد. قوی ترین ارتش دنیا بیشتر از هشت روز نمی تواند دوام بیاورد.
باید آماده بود. خرماپزان است، اما آبی از کوفه گرم نمی شود. دست به کار
می شویم. سربازان خراسانی راه می افتند. یکی یکی سنگرها را طی می کنیم.
راه قدس از کربلا می گذرد. از سوریه رد می شویم. زینب را از اسارت در
می آوریم. آزادی قدس حقیقت دارد. ماکت معبد سلیمان را بر سر
نتانیاهو خراب می کنیم. تروریست های سوریه را پس می زنیم. وقتی
به قدس برسیم قرارداد مخالفت با حزب الله را موریانه ها خورده اند.
دیر نکنید. ذکر روزه دار باید صد مرتبه مرگ بر اسرائیل باشد.
فرزندان مسلمانان را از زیر دست صهیونیست ها بیرون می کشیم.
بمب هایشان را خنثی می کنیم. مقاومت ادامه دارد. سطل های آب را
آماده کنید. نیازی به تیر نیست. سطل ها را از شریعه فرات پر می کنیم.
ناپاکی با آب پاک می شود. لشکر شام عقب نشینی می کند اگر زود برسیم.
پروپاگاندای آنها کارساز نیست. دستشان رو شده است. قدس مال ماست...
برچسبها: